Mitra Assi
نا خدای عشق
من از عطر نفس های تو شب سر مست میگردم
به گرد گلشن یاد تو من پیوست میگردم
الا آبادی ی ویرانه های بی سر و پایم
به پشت قامت بالا بلندت پست میگردم
نه باد و خاک میخواهد نه ابر و قطره ی باران
نهال آرزو ها پیر شد، بشکست، میگردم
چه خو کردم که در آغوش گیرم غصه هایم را
که شادی دامنش از بخت بد بربست، میگردم
من از امواج خشم آلود نفرت ها نمی ترسم
که دست ناخدای عشق را در دست میگردم